من به دنبال آرامشم

روزانه نویسی

من به دنبال آرامشم

روزانه نویسی

یلدای دلگیر ۱۴۰۰

سلام دوستان

یلداتون خیلی مبارکه

امسال یلدا برام خیلی دلگیر بود ، اصلا دلم نمی خواست تو جمع خانواده باشم 

جای خالی شوهرخواهرم خیلی حس میشد ، از صبح همش بغض داشتم و به فکر آقا داداش بودم

ما همیشه یلدا دور هم خونه ی بابا جمع میشدیم اما امسال یلدامون خیلی سرد و سنگین بود.

تحمل این مصیبت خیلی زود بود برامون کاش این اتفاق نمی افتاد.

کاش.....

بوسه از روی میز ناهار خوری افتاد

سلام دوستان

خیلی حالم بده ، شدیدا عذاب وجدان دارم و ناراحتم.

امروز از صبح با بوسه تو خونه تنها بودیم همسررفته شهرستان عروسی هنوز ساعت ۲ شبه برنگشته.

از صبح خیلی خسته شدم همش کارای بوسه رو انجام‌میدادم براش غذا درست میکردم ، عوضش میکردم ، ریخت و پاش هاشو جمع میکردم و ..... به سختی طول روز چند لقمه غذا خوردم حدود ساعت ۱۲ونیم شب خیلی گرسنه ام بود غذا گذاشتم گرم شه ، از یه طرفم آشپزخونه رو جمع میکردم بوسه هی گریه میکرد بغلش کنم یکم تو بغلم باهش کار کردم خسته شدم گذاشتمش رو زمین گریه کرد  برداشتم گذاشتمش روی میز ناهار خوری داشت با وسایل روی میز بازی میکرد منم میخواستم غذامو بریزم تو بشقاب که یه لحظه برگشتم دیدم بوسه افتاد زمین .خدا میدونه چقدر ناراحت شدم کاش میمردم اون صحنه رو نمیدیدم 

زود رفتم بغلش کردم بدجور گریه میکرد اصلا آروم نمی شد،  به سختی پوشکشو عوض کردم ، بهش شیر دادم خوابید .

شانس آوردم با سر زمین نخورد  ، 

شدیدا عذاب وجدان دارم خیلی ناراحتم کاش این اتفاق نمی افتاد

روحت شاد برادر عزیزم

سلام دوستان

خوبین؟

ببخشید کم‌پیدام

واقعیتش اینه که حال روحیم خوب نیست

همچنان سوگوار برادرم هستم

زندگیم روال قبلش رو پیدا نکرده 

خیلی ناراحتم خیلی خیلی

اونایی که عزیز از دست دادن چقدر طول می کشه تا آدم یکم سبک بشه؟

من که رفته رفته بیشتر جای خالیشونو حس میکنم و بیشتر عذاب میکشم 

دیدن خواهرم و خواهرزاده ام روحمو آزار میده 

اونا همیشه سه تا شون باهم بودن همه جا باهم میرفتن الان یکی شون نیست خیلی سخته دیدنشون 

پیش خودشون نمیخوام این حرفا رو بگم اما خودم از درون دارم میمیرم

گاهی وقتا به حدی دلتنگشون میشم که قلبم میخواد بترکه

اصلا نمیتونم باور کنم الان زیر خاک خوابیدن

ای خداااااااااا چیکار کنم یکم آروم بشم.....

وقتی همسر خونه نیست و بوسه خوابه براشون گریه میکنم اما اصلا سبک نمیشم

کاش من قبل از همه میمردم و رفتن عزیزانم رو نمیدیدم 

چقدر سخته ....

روحت شاد آقا ا.صلان

عدل الهی وجود نداره

سلام دوستان 

خیلی ممنونم از بابت احوالپرسی هاتون

متاسفانه حال روحیم اصلا خوب نیست

برادربزرگوارم ، تکیه گاهم ، دوست خوبم ، همسر خواهرم رفتن

الان بیست و یک روزه که آسمانی شدن اما من هنوز مثل روز اولی که شنیدم رفتن ناراحتم یاشایدم بیشتر ناراحتم

همش دارم تو ذهنم بیست و چهارسالی که با ما بودن رو مرور میکنم ، بس که گریه کردم دیگه اشک چشمام خشک شده

واقعا عدل الهی وجود نداره ، همه مون الکی امیدوار به آینده میکنن در حالیکه در آینده هیچ اتفاق خوبی برامون نمی افته.

اگه عدالت الهی وجود داشت نباید آقا داداش انجوری اذیت میشد ، نمیتونم در موردش حرف بزنم دلم داره میترکه .

یه انسان شریف به تمام معنا بودن ، تو ۲۴ سال حتی یکبار حرفی نزدن که منو ناراحت کنن ، هر وقت میرفتم خونشون اینقد خوب و باروی گشاده تحویلم‌میگرفتن که اصلا فکر نمیکردم رفتم خونه ی خواهرم فکر میکردم خونه برادر خونیه خودم هستن.

خیلی چیزا برای اولین بار با ایشون تجربه کردم ، برای اولین بار برامون پیتزا خریدن ، بردنمون کافه بستنی ، سینما  و خیلی چیزای دیگه ....

همیشه تو درس فیزیک و ریاضی کمکون میکردن 

صبر خیلی خیلی زیادی داشتن

من شدیدا به گرفتن عکس و ثبت لحظات علاقه دارم اما هیچکس برای گرفتن عکس به جز ایشون باهام همکاری نمیکردن همیشه میگفتن اگه با گرفتن عکس خوشحال میشی پس بگیر ، چون همیشه به حرفم گوش میدادن منم ازشون زیاد عکس میگرفتم ،

دوران بارداریم همه اذیتم کردن حتی مادرم و همسرم خیلی اعصابمو خورد میکردن اما ایشون خیلی هوامو داشتن میگفتن سمیه الان شرایطش خاصه اصلا نباید ناراحت بشه روی بچه ش تاثیر میذاره ، تنها شخصی که هر لحظه میخواست من خوب باشم ایشون بودن.

به بوسه میگفتن معجزه ی خلقت و خیلی دوستش داشتن 

کاش اینجوری تموم نمیشد کاش....

کاش الانم کنارمون بودن....

خیلی دلم برای خواهرزاده ی عزیرم و خواهرم میسوزه ، خیلی مظلومن اما هیچ کاری از دستم براشون برنمیاد ، خیلی ضایعه بزرگیه .

آقا داداش همیشه تا آخر عمرم به یادتون خواهم بود ، خیلی دلم براتون تنگ شده.


روزای کرونایی مون

سلام دوستان 

میخوام به داستان زندگی براتون بنویسم .


یه طفل معصوم ، ۱۸ روزه بوده که پدر و عموش تو سوز سرمای زمستون تو راه برگشت به روستا گم میشن و نمیتونن روستا رو پیدا کنن و ازشدت سرما فوت میکنن.

این پسر بچه ی یتیم میشه ، وضعیت مالیشون خوب نبوده مادرش جاجیم میبافته میفروخته

کلاس پنجم بوده که به شهر میان و از همون موقع این پسر زیر دست فامیلاشون که کارگر میخواستن کارگری میکنه برای کمک خرح زندگیشون 

چند سال میره تهران کارگری میکنه سن سربازیش میرسه میره سربازی 

برمیگرده خوب درس میخونه رشته دبیری ، بورسیه دانشگاه سراسری قبول میشه 

دوران دانشجویی نامزد میکنه ، بعد اتمام درسش  با فشار مالی خیلی زیاد ازدواج میکنه 

هیچکس نبود که برای عروسیش ۱۰۰۰ تومن کمک کنه

بعد عروسیش یه مدت قرضای عروسی رو داد

بعدش با کمک همسرش شروع کردن برای جمع کردن پول برای خریدن خونه 

یکسال بعد به دنیا اومدن دخترش مریض شد 

سرطان داشت عمل و پرتودرمانی شد خداروشکر حالش بهتربود

خیلی زحمت کشیدن کم خوردن کم پوشیدن بلاخره بعد ۶ سال یه واحد آپارتمان خریدن 

وضعیت ساختمان اپارتمانشون خوب نبود چند نفر اقا و خانم بودن که واحدشونو مکان کرده بودن این اقا ازوضعیت خیلی ناراحت بودن به خاطر دخترکوچولوشون نمیتونستن اونجا بمونن بازم شروع کردن به پول جمع کردن و وام گرفتن یه قطعه زمین خریدن 

با مشقت خیلی زیاد اون زمینو ساختن تا پارسال به اون میرسیدن 

خونه ساختن خیلی سخته و پرهزینه 

پارسال از اول سال حالش بد بود همش میرفت دکتر اما جواب درستی نمیدادن بلاخره مهرماه حالش بد شد و رفت کما 

اون موقع فهمیدن نارسایی کبد و واریس مری داره 

دیابت شدیدش زده بود کبدش

چندین روز ای سیو بستری بود خدا دوباره به خانواده ش بخشیدش برگشت خونه 

اما حالش خوب نبود روزی بیشتر از ۱۰ تا قرص میخورد ، خیلی خیلی لاغر شده بود

متاسفانه با اون وضعیت بدش حدود ۲۰ روز پیش کرونا گرفت 

الان حالش خیلی وخیمه 

تو آی سیو جا نیست برای بستریش تو بخش بستریه

شوهرخواهرعزیزم واقعا مثل یه برداره برام هیچوقت تو این ۲۴ سال کوچکترین بی احترامی ازش ندیدم ، خیلی خیلی ادم خوبیه

نمیدونم خدا چرا ادمای خوبو بیشتر امتحان میکنه 

بیچاره تو این ۵۰ سال زندگیش روز خوب خیلی کم داشته

واقعا لیاقتش اینهمه درد و بیماری نیست

دلم برای دخترش میسوزه از اول به دنیا اومدنش پدرش مریضه

الان هر روز پدرش جلوی چشماش پرپر میشه و این جز گریه هیچکاری نمیتونه بکنه

الان چهار روز مادر دختر کلا بیمارستانن شبا هم اونجا میمونن نمیان خونه 

خواهرم چند روزه هیچی نمیخوره

تو روخدا برای سلامتی شوهر خواهرم دعا کنین خیلی محتاج دعا و انرژی مثبتیم