من به دنبال آرامشم

روزانه نویسی

من به دنبال آرامشم

روزانه نویسی

به امید روزای خوب

سلام دوستان 

خیلی ممنونم که پیگیر احوال شوهرخواهر عزیزم هستید 

ایشون نسبتا حالشون بهتره ، ۸ روز آی سیو بودن ، یک روز هم بخش بستری شدن ، خداروشکر مرخص شدن اومدن خونه 

دکتر گفتن باید برای پیوند کبد برن شیراز اقدام کنن

برای دو هفته بهشون دارو دادن ، بعد ش قراره دوباره آندوسکوپی بشن ، میخوان بعد طی این مدت انشالله برن شیراز 

متاسفانه دکتر گفتن بیماری دیابت که دارن باعث شده کبدشون به این وضعیت دربیاد، 

تو سونوگرافی آخر هم گفتن کیسه صفراشونم پر از سنگه 

اما فعلا نمیتونن عمل کنن

محتاج دعای شما عزیزان هستیم 

لحظاتتون لبریز از عشق و شادی

خواهش میکنم برای شوهر خواهرعزیزم دعا کنید

سلام دوستان 

ببخشید دیر اومدم  الانم خیلی ناراحت و نگرانم

خیلی سعی میکنم گریه نکنم اما دست خودم نیست لحظه ای از ذهنم خارج نمیشه 

از ترس اینکه به خاطر گریه کردن سردرد بگیرم خودمو به زور نگه میدارم چون نمیتونم مسکن بخورم اما نمیشه بازم گریه میکنم

خواهش میکنم هرکی این پستو میخونه برای سلامتی شوهر خواهرم که الان تو بیمارستان تو آی سیو بستریه دعا کنه

متاسفانه برادرعزیزم سیروز کبدی داره و باعث واریس مری شده که اونم باعث خونریزی داخلی شده 

حالش خوب نیست ، خیلی نگرانشم

این چند روز دخترم همش تو شکمم سفت میشه و به سختی حرکت میکنه اما به هیچکس نمیگم ، چون میدونم به خاطر استرس و ناراحتیه که دارم ، خودمم میترسم زایمان زودرس بگیرم اما چیکار کنم تا ایشون خوب نشن آروم نمیشم

چقدر من بدشانسم ، چقدر بارداری بدی داشتم پر از اتفاقات بد بوده برام 

خودم که شدیدا بدویار بودم و هستم ، واریس بارداری هم  گرفتم ، کرونای لعنتی از یه طرف 

کسادی بازار و کار همسرم ، بیکارشدن خودم ، افزایش شدید قیمتها ، ضرر شدیدمون تو بورس ،  شکستن دست مامانم ( هفته پیش دست مامان تو خونه لوندویلشون خورده زمین شکسته) ،بیماری برادرم و..... اصلا تو این حدود ۸ ماه یه روز خوب نداشتم

خدایا خودت به همه مریضا شفای عاجل عنایت کن ، فقط امیدم تویی


هفته ۳۴