من به دنبال آرامشم

روزانه نویسی

من به دنبال آرامشم

روزانه نویسی

نماز روزه هاتون قبول

سلام به خودم

سلام به روزای خوبی که دارم و خواهم داشت

امروز روز ششم ماه رمضونه من که تا امروز به خاطر خاله پری نتونستم بگیرم ان شاله از فردا شروع میکنم

زندگی روزمره ی روتینی رو خداروشکر این روزا دارم

صبح بعد صبحانه میاییم مغازه ساعت یک ونیم میریم خونه برای ناهار و استراحت البته همسر چون روزه ست فقط استراحت میکنه یا میره دیدن دوستاش منم ناهار میخورم افطار آماده میکنم آخه شبا برای افطار میریم شورا.بیل ، ساعت چهارو نیم میریم مغازه تاساعت هشت و نیم ، برای افطار که گفتم تا الان همه پنج روزو رفتیم شورا.بیل ، بعدش یا یکم تو شهر دور دور میکنیم میریم خونه یا مستقیم میریم خونه ، من میریم به مامانم اینا سر میزنم همسر هم میره  پیاده روی

قبل ماه رمضون صبح قبل صبحانه میرفت اما الان بعد افطار میره

بعد برگشتن از پیاده روی دوش میگیره ، سحری میخوره میخوابیم

این چند روز یه بار خودم فرنی پختم بقیه رو مامانم داده

یه شب با مادرشوهر و خواهرشوهرا رفتیم شوراب.یل

یه شبم با مامانم اینا رفتیم

امشبم خونه مادرشوهر افطاری دعوتیم

دلم میخواد بنویسم اما حرف زدنم نمیاد نمیدونم چرا!