من به دنبال آرامشم

روزانه نویسی

من به دنبال آرامشم

روزانه نویسی

عدل الهی وجود نداره

سلام دوستان 

خیلی ممنونم از بابت احوالپرسی هاتون

متاسفانه حال روحیم اصلا خوب نیست

برادربزرگوارم ، تکیه گاهم ، دوست خوبم ، همسر خواهرم رفتن

الان بیست و یک روزه که آسمانی شدن اما من هنوز مثل روز اولی که شنیدم رفتن ناراحتم یاشایدم بیشتر ناراحتم

همش دارم تو ذهنم بیست و چهارسالی که با ما بودن رو مرور میکنم ، بس که گریه کردم دیگه اشک چشمام خشک شده

واقعا عدل الهی وجود نداره ، همه مون الکی امیدوار به آینده میکنن در حالیکه در آینده هیچ اتفاق خوبی برامون نمی افته.

اگه عدالت الهی وجود داشت نباید آقا داداش انجوری اذیت میشد ، نمیتونم در موردش حرف بزنم دلم داره میترکه .

یه انسان شریف به تمام معنا بودن ، تو ۲۴ سال حتی یکبار حرفی نزدن که منو ناراحت کنن ، هر وقت میرفتم خونشون اینقد خوب و باروی گشاده تحویلم‌میگرفتن که اصلا فکر نمیکردم رفتم خونه ی خواهرم فکر میکردم خونه برادر خونیه خودم هستن.

خیلی چیزا برای اولین بار با ایشون تجربه کردم ، برای اولین بار برامون پیتزا خریدن ، بردنمون کافه بستنی ، سینما  و خیلی چیزای دیگه ....

همیشه تو درس فیزیک و ریاضی کمکون میکردن 

صبر خیلی خیلی زیادی داشتن

من شدیدا به گرفتن عکس و ثبت لحظات علاقه دارم اما هیچکس برای گرفتن عکس به جز ایشون باهام همکاری نمیکردن همیشه میگفتن اگه با گرفتن عکس خوشحال میشی پس بگیر ، چون همیشه به حرفم گوش میدادن منم ازشون زیاد عکس میگرفتم ،

دوران بارداریم همه اذیتم کردن حتی مادرم و همسرم خیلی اعصابمو خورد میکردن اما ایشون خیلی هوامو داشتن میگفتن سمیه الان شرایطش خاصه اصلا نباید ناراحت بشه روی بچه ش تاثیر میذاره ، تنها شخصی که هر لحظه میخواست من خوب باشم ایشون بودن.

به بوسه میگفتن معجزه ی خلقت و خیلی دوستش داشتن 

کاش اینجوری تموم نمیشد کاش....

کاش الانم کنارمون بودن....

خیلی دلم برای خواهرزاده ی عزیرم و خواهرم میسوزه ، خیلی مظلومن اما هیچ کاری از دستم براشون برنمیاد ، خیلی ضایعه بزرگیه .

آقا داداش همیشه تا آخر عمرم به یادتون خواهم بود ، خیلی دلم براتون تنگ شده.