من به دنبال آرامشم

روزانه نویسی

من به دنبال آرامشم

روزانه نویسی

بوسه رو از شیر گرفتم

سلام دوستان خوبین؟

امروز درست یک ماه شد که شیر بوسه رو قطع کردم

من به بوسه شیرخودمو میدادم ، این اواخر بوسه خیلی بهم وابسته شده بود وقتایی که خونه بودم صبح تا شب بهم آویزون بود شبا هم که تا صبح چندبار بیدار میشد برای شیر، منم میرفتم داخل تختش به زور خودمو جا میدادم بهش شیر میدادم.

از یه طرفی خیلی اذیت بودم از یه طرفم دلم نمی اومد شیرشو قطع کنم اما بلاخره دلمو راضی کردم کردم که این اتفاق دیر یازود باید بیفته هرچه زودتر هم بهتر

تو این ۲۲ ماه هم پر.یود نشدم به خاطر همین خیلی کمر درد داشتم ، بی حوصله و عصبی هم بودم ، بدنمم خیلی سنگین بود.

بلاخره ۴ مهر به سینه هام صبرزرد زدم بوسه از تلخیش ناراحت شد و نخورد ، اولین بار زیاد ناراحت نشد چون فکر میکرد دفعه بعد که میخوره درست شده اما عصر که خورد دید تلخه خیلی ناراحت شد.

اون روز من میخواستم برم‌برای تمرین کرین سولی اومد ببردش ۲ ساعت نگهش داره تا سولی رو دید گفت آبجی می می تلخ شده خراب شده ،به شوهرخواهرم و آوبنا هم اون حرفارو گفته بود ، از تمرین برگشتم رفتم خونه ی سولی قیافه ش خیلی غمگین و ناراحت بود دلم براش سوخت برای اینکه سرش گرم بشه با سولی بردیم پاساژی که مغازه ی همسر هست یکم اونجا سرش گرم شد براش میلک شیک بادام زمینی گرفتم اما نخورد اسنپ گرفتیم برگردیم خونه تو راه می می خواست دادم دید تلخه یه قیامتی به پا کرد که نگو خیلی بدجور گریه میکرد و داد میزد عین معتادا بود، برگشتیم خونه به زور خوابید .

بلاخره تا چهار روز برنامه ی می می رو داشتیم تو خونه ، تو اون مدت خیلی اصرار و التماس میکرد که بهش شیر بدم ، دلم براش میسوخت ، نوع گریه ش عوض شده بود ، اما به خاطر خودش باید این مسیرو میرفتیم .

امروز یک ماهه که جدا شده اما هنوزم به یادشه گاها میگه بازش کن بوسش کنم گاها میگه باز کن فقط نگاه کنم و ....

خداروشکر حالش در کل خوبه ، هفته ی پیش مریض بود اما الان خوبه.

الانم خوابیده که من دارم پست میذارن چون اصلا به من گوشی نمیده ، اکثرا هم تو سرچ اینستا داره کارتون نگاه میکنه ..

خدایا شگرت...