من به دنبال آرامشم

روزانه نویسی

من به دنبال آرامشم

روزانه نویسی

اولین تکونای عشقم

سلام دوستان

خوبین؟

من که خیلی خوشحالم 

امروز یعنی همین چند دقیقه پیش تکونای عشق جانم رو حس کردم ، واقعا برام عجیب و زیبا بود 

خدایا شکرت.....

خیلی ممنونم ازت 

این لحظه رو برای تمام منتظرا آرزو میکنم.

الان ۱۸ هفته تمام هستم و وارد هفته ی ۱۹ ام شدم 

خیلی خوشحالم که هفته ها زود زود دارن پر میشن

بازم خداروشکر

حالمم بهتره ، فقط موقعی که گرسنه ام حالت تهوع میگیرم . خیلی ببخشید عوق میزنم 

خیلی میخورم خیلی خیلی زیاد 

به جای سه ماه اول که هیچی نمیخوردم الان صبح تا شب میخورم بازم گرسنه ام 

از خوردن خسته شدم ، گاهی اوقات اصلا نمیدونم چی بخورم.

انشالله ۱۱ تیر میرم برای سونوی غربالگری 

۱۷ تیر هم وقت دکترم هست

داروها و مکمل های تقویتی که دکتر داده رو سر موقع میخورم.



حالا یکمم جسته گریخته روزانه نویسی کنم:

صبح حدود ۱۰ بیدار شدم ، همسر سماورو روشن کرده بود رفته بود مغازه ، برای صبحونه ام چایی دم کردم با پنیر خامه ای خوردم ، گردو نمیتونم بخورم دوران ویارم همش میخوردم بالا می اوردم به خاطر همین دیگه بدم میاد نمیتونم بخورم .

بعد صبحانه همسر زنگ زد حالمو پرسید 

بعدش با آبجی کوچیکه که زنگ زده بود حرف زدم ، کارته مغازه لباس حاملگی رو گرفته بود ، میخوام چند تا بلوز و شلوار حاملگی بگیرم ، بلوزام برام تنگ شدن 

دو تا بلوز مثلا گشاد خریده بودم که متاسفانه اونا هم آب رفتن تنگ شدن.

بعدش به آبجی بزرگه زنگ زدم بببنم میاد خونه بابا اینا که گفت نمیان ، ماشینشونم فروختن میخوان یه ماشین بهتر و مدل بالا بگیرن.

بعدش به مامان زنگ زدم ببینم آبجی دومی که دیشب از تبریز اومدن اونجا هستن یا رفتن که گفت اینجان بعد از ظهر میرن لوند.ویل

قبل رفتن به اونجا یه دونه آبمیوه تکدانه ی هلو خوردم رفتم نیم ساعتی نشستم دیدمشون ، یکم‌میوه خوردم برگشتم

آبجی دومی نمیدونم چرا تازگیا باهام سرسنگین شده ، که چندان برام مهم هم نیست مخصوصا از وقتی فهمیده باردارم خیلی رفتارش عوض شده 

اون از اول حسودی منو میکرد الانم که میدید ما بچه دار نمیشیم خوشحال بود حالا که فهمیده خدا بهمون بچه داده ناراحته

متاسفانه اونم یه جور بدبخته ، خدا خودش بهش کمک کنه چون با حسادت داره خودشو عذاب میده.

ساعت ۲ برگشتم خونه کته گذاشتم ، قبلا برای ناهاردو تامون یک ونیم پیمانه برنج میذاشتم که اضافه هم می اومد ،  اما الان ۳ پیمانه میذارم اما چون زیاد میخورم بازم کم میاد، قبل رفتن جوجه کباب مزه دار کرده بودم 

ظرفارو شستم ، جوجه هارو با دو تا گوجه فرنگی سیخ زدم

همسر رسید ، سیخارو تو تراس گذاشتم کباب بشن

ماست - خیارم درست کردم

همسر نخودفرنگی ، باقالی ، لوبیا سبزو سیر از هرکدوم ۵ کیلو گرفته بود.

بعد ناهار شروع کرد به تمیز کردنشون 

من فقط لوبیا سبزارو تمیز کردم 

 دوباره ناهار خوردم

مامان زنگ زد گفت میخوان برن لوند.ویل ، گفت اگه دلتون میخواد شما هم بیایین باهم بریم که میدونستم همسر دلش نمیخواد بریم بهش گفتم نه حالم خوب نیست اونجا هم اذیت میشم ، نمیاییم.

بعدش چایی و بیسکویت خوردم موقع دیدن سریال یاپراک دوکومو

بعد سریال داشتم تو اپلیکیشن یک زن گفتگوی کاربران رو میخوندم که نی نی جونم تکون خورد ، منتظر موندم تکوناش تموم بشه بعد به همسر زنگ زدم این خبر خوشو دادم 

کاش اونم مثل من میتونست احساسش کنه و لذت ببره .

الانم منتظرم سریال عشق اجاره ای شروع بشه نگاش کنم

بعدشم باید شام آماده کنم ، میخوام کوکو سبزی بپزم

همسر کوکوسبزی نمیخوره ، سوپ شیر داریم اونو میدم بخوره ، متاسفانه من نمیتونم هرچی که توش شیر داره رو بخورم به خاطر همین به دکتر گفتم بهم قرص کلسیم داد.

بعد شام هم با همسر سریال سیب ممنوعه رو نگاه میکنیم که متاسفانه آخراشه دیگه داره تموم میشه.

بعد اونم مسابقه سوروایور رو نگاه میکنیم بعدش حدودای ساعت ۲ میخوابیم.

راستی همسر دو تا دوست صمیمی داره که باهاشون تقریبا ارتباط خانوادگی هم داریم، 

همسر یکی از اونا یعنی آقای الف انشالله قراره اواسط تیرماه زایمان کنه ، البته نی نی قبلی ما که نموند تقریبا همسن نی نی اونا بود

همسر آقای ه هم انشالله یک ماه بعد من قراره زایمان کنه

خیلی جالبه که سه تامون باهم بارداریم

عروس عموی همسر هم دو ماه بعد من قراره نی نی شو به دنیا بیاره

کلا همه باردارا جمع شدن تو امسال

بدجور پراکنده نوشتم ببخشید

دوستتون دارم



نظرات 1 + ارسال نظر
آرامش جمعه 31 مرداد 1399 ساعت 03:54

سمیه جون سلام،

ایشالله خوب باشین هم تو هم نی‌نی جون.

خیلی بده خواهر آدم حسادت کنه.. اون باید خوشحال باشه الآن.

یه سوال: یاپراک دوکومو رو کدوم کانال می‌بینی؟ من چند بار دیدم.. سی‌دیاش رو هم دارم ولی سیر نمی‌شم

سلام عزیزدلم
فدات بشم عزیزمی
واقعا بده ، متاسفانه حسادت خواهرشوهرام خیلی واضحه اما بازم مادرشون طرف اوناست
خیلی بین پسرش و دختراش تبعیض قائل میشه
همسرمم همیشه از اینکاراش ناراحته
منم بدجور معتاد این سریال شدم البته من اولین باره میبینمش
شبکه teve2 ساعت ۴ونیم به وقت ما نشون میده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد