ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
سلام دوستان
خیلی ممنونم از بابت احوالپرسی هاتون
متاسفانه حال روحیم اصلا خوب نیست
برادربزرگوارم ، تکیه گاهم ، دوست خوبم ، همسر خواهرم رفتن
الان بیست و یک روزه که آسمانی شدن اما من هنوز مثل روز اولی که شنیدم رفتن ناراحتم یاشایدم بیشتر ناراحتم
همش دارم تو ذهنم بیست و چهارسالی که با ما بودن رو مرور میکنم ، بس که گریه کردم دیگه اشک چشمام خشک شده
واقعا عدل الهی وجود نداره ، همه مون الکی امیدوار به آینده میکنن در حالیکه در آینده هیچ اتفاق خوبی برامون نمی افته.
اگه عدالت الهی وجود داشت نباید آقا داداش انجوری اذیت میشد ، نمیتونم در موردش حرف بزنم دلم داره میترکه .
یه انسان شریف به تمام معنا بودن ، تو ۲۴ سال حتی یکبار حرفی نزدن که منو ناراحت کنن ، هر وقت میرفتم خونشون اینقد خوب و باروی گشاده تحویلممیگرفتن که اصلا فکر نمیکردم رفتم خونه ی خواهرم فکر میکردم خونه برادر خونیه خودم هستن.
خیلی چیزا برای اولین بار با ایشون تجربه کردم ، برای اولین بار برامون پیتزا خریدن ، بردنمون کافه بستنی ، سینما و خیلی چیزای دیگه ....
همیشه تو درس فیزیک و ریاضی کمکون میکردن
صبر خیلی خیلی زیادی داشتن
من شدیدا به گرفتن عکس و ثبت لحظات علاقه دارم اما هیچکس برای گرفتن عکس به جز ایشون باهام همکاری نمیکردن همیشه میگفتن اگه با گرفتن عکس خوشحال میشی پس بگیر ، چون همیشه به حرفم گوش میدادن منم ازشون زیاد عکس میگرفتم ،
دوران بارداریم همه اذیتم کردن حتی مادرم و همسرم خیلی اعصابمو خورد میکردن اما ایشون خیلی هوامو داشتن میگفتن سمیه الان شرایطش خاصه اصلا نباید ناراحت بشه روی بچه ش تاثیر میذاره ، تنها شخصی که هر لحظه میخواست من خوب باشم ایشون بودن.
به بوسه میگفتن معجزه ی خلقت و خیلی دوستش داشتن
کاش اینجوری تموم نمیشد کاش....
کاش الانم کنارمون بودن....
خیلی دلم برای خواهرزاده ی عزیرم و خواهرم میسوزه ، خیلی مظلومن اما هیچ کاری از دستم براشون برنمیاد ، خیلی ضایعه بزرگیه .
آقا داداش همیشه تا آخر عمرم به یادتون خواهم بود ، خیلی دلم براتون تنگ شده.