ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
سلام به خودم
سلام به روزای خوبی که دارم و خواهم داشت
امروز روز ششم ماه رمضونه من که تا امروز به خاطر خاله پری نتونستم بگیرم ان شاله از فردا شروع میکنم
زندگی روزمره ی روتینی رو خداروشکر این روزا دارم
صبح بعد صبحانه میاییم مغازه ساعت یک ونیم میریم خونه برای ناهار و استراحت البته همسر چون روزه ست فقط استراحت میکنه یا میره دیدن دوستاش منم ناهار میخورم افطار آماده میکنم آخه شبا برای افطار میریم شورا.بیل ، ساعت چهارو نیم میریم مغازه تاساعت هشت و نیم ، برای افطار که گفتم تا الان همه پنج روزو رفتیم شورا.بیل ، بعدش یا یکم تو شهر دور دور میکنیم میریم خونه یا مستقیم میریم خونه ، من میریم به مامانم اینا سر میزنم همسر هم میره پیاده روی
قبل ماه رمضون صبح قبل صبحانه میرفت اما الان بعد افطار میره
بعد برگشتن از پیاده روی دوش میگیره ، سحری میخوره میخوابیم
این چند روز یه بار خودم فرنی پختم بقیه رو مامانم داده
یه شب با مادرشوهر و خواهرشوهرا رفتیم شوراب.یل
یه شبم با مامانم اینا رفتیم
امشبم خونه مادرشوهر افطاری دعوتیم
دلم میخواد بنویسم اما حرف زدنم نمیاد نمیدونم چرا!